مانیمانی، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

❤ مانی...تنها بهانه زیستن ❤

عزیزترینم، فرزندم، من مادرت هستم...

هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد، من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بیخوابیهای شبانه را، تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت حجمی از سکوت؛ تا بدانم حجم یک لبخند کودکانه ات میتواند معجزه زندگی دوباره ام باشد؛ من نه بهشت می خواهم نه آسمان و نه زمین، بهشتِ من ، زمینِ من و زندگیم نفس های آرام کودکیِ توست؛ من هیچ نمیخواهم هیچ، هیچ روزی به من تعلق ندارد، همه ساعتها و ثانیه های من تویی  و من دست کودکیت را میگیرم تا به فردای انسانیت برسانم که این رسالت من است بر تو؛ و هیچ منتی از من بر تو وارد نیست که من با اختیار و عشق تو را به این دنیا آورده ام.         ...
7 مرداد 1397

هر روز برای بودنت خدا رو شکر میکنم...

  با هر کلمه ای که میگم ... همیشه عاشقت میمونم هر وقت با تو تنهام باعث میشی حس کنم دوباره آزاد شدم هر وقت با تو تنهام باعث میشی حس کنم دوباره پاکم هر چقدر از تو دور باشم دوستت خواهم داشت هر چقدر زنده بمونم دوستت خواهم داشت من همیشه دوستت دارم جوجه قشنگم ... پسر عزیزتر از جونم         ...
6 مرداد 1397
1